سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صوفی نامه

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رفتم ولی . . .

امروز صبح رفتم نان بخرم ، گفتند جوش شیرین دارد ، سرطان زاست و                       باعث مرگت میشود!

رفتم شیر بخرم ، گفتند روغن پالم دارد و                                                            باعث مرگت میشود!

رفتم ماشین بخرم ، گفتند با کیسه هوا گرانتر است ، پول نداشتم ، گفتند                   باعث مرگت میشود!

رفتم سوار هواپیما بشوم ، گفتند شاید سقوط کنیم و                                            باعث مرگت میشود!

رفتم در اداره دولتی استخدام بشوم ، گفتند زیرابت را میزنند و                                  باعث مرگت میشود!

رفتم برای سفر عتبات ثبتنام کنم ، گفتند در اسلام تفرقه داریم ، سرت را اگر بریدند       باعث مرگت میشود!

رفتم استادیوم فوتبال تماشا کنم ، گفتند تماشگرنما زیاد داریم ، نرو                           باعث مرگت میشود!

رفتم یارانه بگیرم ، گفتند جزو قشر پر درامدی ، برایت خوب نیست و                           باعث مرگت میشود!

رفتم اینترنت بخرم ، گفتند سرعتش پایین است و پایش پیر میشوی و                         باعث مرگت میشود!

رفتم زن بگیرم ، گفتند پول نداری ، کار نداری ، خانه نداری پس زن نگیر                        باعث مرگت میشود!

رفتم بلیت تایلند بگیرم ، گفتند آنجا خوب ماساژ میدهند و                                         باعث مرگت میشود!

رفتم پیاده روی کنم ، گفتند هوا آلوده است ، پارازیت هم داریم                                  باعث مرگت میشود!

رفتم خانه بخرم ، گفتند برای بودجه تو فقط همین سوئیت 60 متری را داریم ، زلزله بیاید    باعث مرگت میشود!

 

 

امروز عصر خسته و کوفته 10 دقیقه به پایان وقت اداری خودم را به بهشت زهرا رسوندم و گفتم یک قبر میخوام قبل از اینکه کسی باعث مرگم بشه!

گفتند قیمتش بالاست ، خیلی بالا ! باید پول دار باشی وگرنه حق مردن نداری!

من موندم و این زندگی . . .

 

 


 

امروز میخواستم سوار تاکسی بشم ، دیدم یه دختر جلو نشسته دوتا دختر هم عقب نشستن ، رفتم به اونکه جلو بود گفتم : روز ، روزه انتقامه! پاشو یرو بشین عقب!!

راننده تاکسی اینقدر خوشحال شد که ازم کرایه نگرفت!!!

 

باشد تا رستگار شوید.


این اساتید . . .

فرض کن با این تصور که حداقل 17 میگیری از سر امتحان بلند بشی ، بعد موقعی که نمرات رو میزنن برات 14 رد کرده باشن!!!

جدا از خیار شوری که به خوردت رفته ، این سوال برات پیش میاد که چرا؟

واقعا چرا؟

این دقیقا سوالی بود که از استاد پرسیدم و گفت برای این که شما هیچ نمره میان ترمی پیش من نداشتی پس همون 14 برگت رو برات رد کردم!

حالا جدا از اینکه این استاد عزیز و . . . ما به هیچ عنوان نه سر کلاس درس داده ، نه پروژه بمون داده و نه امتحان میان ترم گرفته  و بهمون گفته بود فقط حضور سر کلاس به عنوان نمره میان ترم محسوب میشه و هرکس تمام جلسات حاضر باشه 5 نمره رو خواهد گرفت و ما (مثل دوران مدرسه که معلم میگفت هرکی دست به سینه بشینه اول از همه میره و آخرش هم همه با هم میرفتیم و هر روز این داستان تکرار میشد!!!) هم مثل بز! هر جلسه با اینکه ایشون عملا و علنا هیچ چیز تدریس نمیکرد میرفتیم سر کلاس!

وبعد از کلی اعتراض و رفتن به کمیته امتحانات و . . . آخرش همون 14 دستمون رو گرفت که نمره روی برگه بود از 15 نمره! و مسئول کمیته امتحانات گفت برو خدا رو شکر کن امتحان تستی بوده و طبق کلید تصحیح شده وگرنه با این گیر سه پیچی که تو به استاد دادی اگه امتحان تشریحی بود قطعا با دلایلی کاملا بنی اسرائیلی از جوابات غلط میگرفت و مینداختت! و منم از خیر نمره بالای این درس مثل تمام چیزایی که تو این دنیا چون زور نداری باید از خیرش بگذری ، گذشتم!!

این همه مقدمه گفتم که بیام تیکه هایی که سر کلاس به اساتید گرام انداختیم ( خودم و دوستان گرامی ) رو براتون بذارم تا دلم خنک بشه!!!


* از کلاس 32 نفری شما ، فقط 5 نفر قبول میشن!

- استاد جدی 5 نفر میتونن قبول بشن؟

* تو که رسما قبول نمیشی!

- خدا رو شکر! گفتم اگه قراره قبول بشم برم حذف کنم!!!


* کسی میدونه چرا اسم قاره آمریکا رو آمریکا گذاشتن؟

- استاد لابد اسم دوست دختر کریستف کلمب آمریکا بوده خواسته خودشو لوس کنه اسم قاره رو گذاشته آمریکا!!


- (یکی از بچه ها) استاد امتحان از جزوه و کتاب میاد؟!

- (من) پ نه پ از کیهان کودکان هم چندتا سوال میاره استاد!!


- استاد اگه خدایی نکرده اینا تو امتحان بیان چند نمره دارن؟!!


- (رو به استاد فیزیک) بابا این درس که به کار ما نمیاد! مثلا همینا (اشاره به دخترای کلاس) عمرا موقع قرمه سبزی درست کردن ظرفیت گرمایی آب رو در نظر بگیرن!


- استاد به فکر تقلب های ما هم باش اینقدر مسائل رو کش نده!!( لازم به ذکر است سر امتحان میان ترم این درس یه برگه A4 تقلب از من کشف شد!!)


- کی ؟ من ؟ من به هفت جدم بخندم که جواب این سوال رو بلد باشم!!


- (بعد از اینکه یکی از بچه ها از برنامه استاد اررور گرفت ) چی؟ از استاد ایراد میگیری؟ ینی میگی استاد با این همه تجربه تو برنامش اررور داره هیچی بارش نی؟ برو از خدا بترس!!!


* واقعا این سیستم آموزش خرابه و تا از خودمون تغیرات رو شروع نکنیم درست نمیشه!

- استاد اگه لازمه با انداختن ما تغیرات رو شروع کنید!


- استاد خدا وکیلی دانشجو به این خوشتیپی ، خوشگلی ، خوش هیکلی و باحالی داشتید تا حالا ؟


- حالا اگه ما این درس رو پاس کنیم ، اینا ( اشاره به دخترای کلاس) تو مهریه شون تخفیف میدن؟!


- (بعد از این که استاد دو بار تخته رو پر و خالی کرد برای حل یه مسئله) میگم استاد اینا که الان گفتی و ما نفهمیدیم تو امتحانم میان؟!


* خب حالا اگه انتگرالمون توابع مثلثاتی داشت چیکار میکنیم ؟

- برگه امتحانی رو میذاریم و در میریم!!



حالا بماند که کارایی هم کردیم که استاد خوشش بیاد! از کندن شاتوت درختای بچه های کشاورزی و بردن برای استاد گرفته ، تا دادن آبنبات چوبی به استاد سر کارگاه برنامه نویسی!

حالا چایی بردن واسه استاد تو آنتراک بین کلاس که عادیه!!





 پ.ن: مدیونید فکر کنید استادی که براش شاتوت بردم بهم داده 20 و حق خودم 14 هم نبوده!!!

پ.ن.ن: بازم مدیونید فکر کنید تمام درسایی که به اساتیدش تیکه انداختم رو افتادم!!



باشد تا رستگار شوید.


خودم هم نمی دونم!

شعر طنز ,     نظر

آقا نپرسید چرا که خودمم نمیدونم چرا!!

لابد میپرسید چرا چی؟ خوب معلومه ، چرا من دست از سر این شعر اگر بگذارند بر نمیدارم؟!

خوب راستش جواب شما تو پست « من کی هستم؟ » اومده!!

در ثانی یه کمش هم تقصیر شاعر این شعره(البته درستش شاعران این شعره! چون اینقدر در این وزن شعر سروده شده که کسی یادش نمیاد کی این وزن رو ابداع کرده!!!) که اینقدر سهل ممتنع شده وزن شعرش که صد البته دعای خیر ما شاعران تنبل همیشه پشت سر این نوع شاعرانه!!

وبرسیم به شعر گوگولی مگولی خودم :

 

«چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند»

قیمت مرغ چه زیباست اگر بگذارند

 

جیب بیچاره من این همه بیهوده مگرد

این یه کم ،  پول مباداست اگر بگذارند

 

من از اظهار نظر های حسن دانستم

که پراید چابک و رعناست اگر بگذارند

 

صحبت از نان چه قشنگ است اگر بگذارند

سهمه گرسنه همه دعواست* اگر بگذارند

 

ساقی ار دست دهد یک ، دو سه جامی بزینم

دل ما غرقه ی رویاست اگر بگذارند

 

بعد از افزایش نرخ تخم مرغ فهمیدم

که شکم محشر کبراست اگر بگذارند

 

غضب آلود نگاهم مکنید ای مردم

وزن شعر مال شماهاست اگر بگذارند!

 

 


* :وعده ای که دولتمردان که به مردم میدهند و عمل نمیکنند!!!!!!

پ.ن : وزن شعر مال شماها بود ولی نگذاشتم!!

 

باشد تا رستگار شوید.


اگر بگذارند!!

ساعت یازده و نیم شب ، صحنه داخلی ، اتاق امید:

امید برای رهایی از دست مهمان هایی که تازه گفت و گویشان گل کرده به اتاقش پناه می آورد . کامپیوتر را روشن کرده و منتظر بوت شدن سیستم می ماند . در این حین پسر دایی چهار ساله ی او وارد شده و با یک حرکت آکروباتیک از دسته صندلی بالا می رود و موهای امید را میکشد!! امید در اینجا 15 ثانیه به دوربین خیره میشود! بعد از 15 ثانیه امید با اطمینان از اینکه در بسته است و کسی آنها را نمی بیند سوقلمه ای به پسر دایی اش زده و او را نقش بر زمین میکند! ولی پسر دایی دست بردار نیست و به طرف موس هجوم میبرد که این بار با یک تو دهنی که قدرتش برای بچه های بالای 10 سال تنظیم شده بود مواجه میشود!

پسر دایی کذا حساب کار خود را کرده و از اتاق با بغضی دلخراش خارج میشود!

امید با خیال راحت پشت سر او رفته و در را قفل میکند تا کس دیگری مزاحم او نشود و سپس سر جایش برگشته و شروع به وب گردی میکند.

اسکرین شات از مانیتور امید:

صفحه ای از یک وبلاگ به اسم ترشی طنز که مطلبی به اسم : اسب حیوان نجیبی است اگر بگذارند!

صحنه اتاق امید:

امید در حالی که یک چراغ 200 وات پر مصرف بالای سرش روشن شده ، سریع به دنبال دفترچه اش میرود که شعری که به او الهام شده را یاداشت کند . . .



تا اینجا شرح وقایعی بود که باعث تراوش این شعر شد :


اسب حیوان نجیبی است اگر بگذارند

طالعش بخت حبیبی* است اگر بگذارند


زدن زنگ به فامیل که رفتیم به سفر

همه اش مکر و فریبی است اگر بگذارند


مشت اندر پی مشت است که بر در بخورد

درب ما درب مهیبی است اگر بگذارند


جمعی به سر پسته و آجیل خرابند

خواب مهمان قریبی است اگر بگذارند


یافتم! بهر رهایی ز عدوی تامسون

تفرقه فن عجیبی است اگر بگذارند


قسط و قبض و نرخ میوه ، دود شهر اهواز

پول نفت سخت طبیبی است اگر بگذارند


غرب و شرق ، کیسه و لنگی همه جمعند اینجا

عیدی هم بحث غریبی است اگر بگذارند!


شب فردا جهت آشتی خاله و دایی همگی مهمانیم

دو سه مشت پسته هم نیک نصیبی است اگر بگذارند!!





*بخت خوب ، طالع نیک

پ.ن1:دیگه خودتون حدس بزنید مهمونامون با چه فنی رفع زحمت کردند!!

پ.ن2:مدیونید فکر کنید از روی خباثت این کارو کردم!! من فقط میخواستم بخوابم ولی سر و صدا نمیذاشت!!

 

باشد تا رستگار شوید.


خال مه رویان سیاه و دانه فلفل سیاه!

شعر طنز ,     نظر

حتما شنیدید بزرگترا یه شعر میخونن که این کجا و آن کجا! حالا شعر من کجا و شعر اونا کجا!!

 

آب نصف سطل ماست و آب در سریال عید ، هر دو محلولند اما این کجا و آن کجا!

یک نفر غرق در دریای عشق و آن یکی در بحر خمر ، هر دو مسلولند اما این کجا و آن کجا!

عده ای سالی سه بار گوشت عده ای فصلی دو بار! هردو بی پولند اما این کجا و آن کجا!

بختکی هست مادر زن بختکی هم باجناق!هردو برکولند اما این کجا و آن کجا!

کرم در سیب دماوند کرم در خرمای بم ، هر دو می لولند اما این کجا و آن کجا!

بنز داریم 100 تومان و بنز هست 900 تومان ، هردو خرپولند اما این کجا و آن کجا!

یک مدیر جدول طرح کرد  زیر دست حلش نمود! هردو مسئولند اما این کجا و آن کجا!

این دکل 05کرمان  آن یکی میدان شهر ، هردو مشمولند اما این کجا و آن کجا!

ایکس در مبنای جدول ، ایکس نام مفسدان! هرد مجهولند اما این کجا و آن کجا!

 

باشد که رستگار شوید.