نامه ای به جدم!
سلام بر جد عزیزم کوروش بزرگ.
امیدوارم حالت خوب باشد و به دور از هرگونه ناخرسندی به سر ببری . امیدوارم انجا که هستی منشور حقوق بشریت را درست اجرا کنند و صرفا در موزه در دمای 18 درجه نگهداری نشود!
امیدوارم نوادگانت آنجا هم کنارت باشند و با گذاشتن کامنت هایی از جنس فرهنگ 3000 ساله راه و رسم بزرگی و تمدن را به جهانیان بیاموزند!
از احوال ما هم که بپرسی ، میگویم آنقدر ملال هست که دوری تو یادمان رفته! و وقتی یاد تو می افتیم که یک خارجی از اصل و نسبمان میپرسد و ما فقط میدانیم که ذوالقرنین پادشاهمان بوده!! یا وقتی میخواهیم جمله ای را که خودمان هم به آن عمل نمیکنم را به جنابتان نسبت دهیم! اصلا باید به آن عمل نکنیم! که اگر عمل کرده بودیم منجی در میانمان بود!
منجی را که میشناسی ، البته ، و میدانی که این گربه از نفس افتاده به امید او هنوز تحمل میکند پاره آجر هایی که به سمتش پرتاب میشود!
از احوال میراثت هم بپرسی میگویم هی بد نیستن! مرزهای کشورت را به چند سفر خارجی فروختند و سنگ های پارسه مکان امنی شده برای جلبک های آبی! و دیگر اینکه خودمان نتوانستیم منشورت را نگه داریم ، دادیمش دست دشمن خونیمان تا از آن سازمان حقوق بشر بسازد و هر ماه علیه مان گزارش تدوین کنند و ما هم بگوئیم مگر در کشور خودتان رعایت میکنید که ما رعایت کنیم؟! و اینگونه از میراث تو صیانت کردیم!
البته عده ای تقصیر را گردن تو می اندازند که چرا یهودی های کابالیست را نجات دادی از بابل تا بلای جان دنیا شوند؟! میگویند حس تمامیت طلبی یهودیت نه تنها ما را ، که تمام دنیا را به باد فنا داده ! میگویند اگر به جای صلح با جنگ جهان را فتح میکردی الان حال ما این نبود!!نمیدانم استدلالشان را ولی باید آدم های ناسیونالیستی باشند! ناسیونالیست درست مثل همان هایی که از دیوار سفارت بالا رفتند و البته پیرو خط امام هم بودند! امامی که بیشتر از هر چیز از افراط گریزان بود!
نمی دانم شاید آن عده ای که میگویند تمدن ایران را در قادسیه سر بریدند درست میگویند و مینویسند و چاپ میکنند و پولدار که شدند میروند بالای برج خلیفه از مناظر خلیج عربی لذت میبرند! شاید هم آنهایی که سال 58 فرار کردند و سال 69 برگشتند تا مملکت را بسازند حق داشتند! آخر ما را چه به بزرگی ؟ ما فقط باید از راهی که غرب از آن گذشته بگذریم! بله ما هم باید به یک تمدن حمله کنیم و پس از غارت علم و تمدنشان آنها را در گرسنگی رها کنیم تا فرهنگشان را فراموش کنند بعد ما سه قرن بعد با انقلاب صنعتی برگردیم و بی فرهنگی را بر سرشان بکوبیم!!شاید راه درستی باشد آخر یکبار جواب داده!
شاید هم باید خودمان را حبس کنیم پشت دیوار آهنین و بگوئیم ما میتوانیم و واقعا هم میتوانیم ! ما میتوانیم از سوراخ سنبه های این دیوار آهنی ، کالا و فرهنگ وارد کنیم و انصافا خوب هم میتوانیم! و 50 سال بعد وقتی این سوراخ ها به ترک تبدیل شد تازه بگوئیم ما با کمک دیگران میتوانیم! و برویم شرافتمان را با لقمه ای نان فرانسوی و کمی ژامبون درجه یک آلمانی معامله کنیم!!
اصلا چرا این ها را برای تو میگویم؟ تو الان آنجا . . .
اصلا کجایی جدبزرگم؟ چه میکنی؟ نکند گول لالایی پهلوی کوچک را خوردی و آرام خوابیدی؟ آرام خوابیدی تا طاغوت و اسلام نماها کشورت را به یغما بردند!شاید هم بیهوشت کرده اند با بوی راسو مانندشان! و قطعا هم که خوابیدی که توانسته اند هر بلایی بر سر کشور عزیزت آورده اند و میخواهند صفحه ات را از کتاب های درسی محو کنند!
شرمنده نمی توانم ادامه بدهم ، آخر بعد از خوابیدن تو اینجا دموکراسی آوردند و هرکس ساز مخالف بزند باید تا آخر عمر با یک پا برقصد!!
بیدار شو کوروش که فقط تو میتوانی درستش کنی! بیدار شو و با منجی بیا! بیا تا لحظه ای آرامش را با تو و او تجربه کنیم! ما را به وعده این جماعت دیگر امیدی نیست.
دوستدار تو ، نواده کوچکت ، امید