غم بنزین
گفتم غمش بدارم ، گفتا غمی نشاید
گفتم که کوش این ماه ؟ گفتا دگر نیاید
گفتم که جای او سبز ، گر شد دوباره آور
گفتا دهانشویه ، تا مزه اش در آید
گفتم به جای این کار پس گیر پول نفتت
گفتا که ب.ز دیگر ، از راه دیگر آید!!
گفتم که بوی بنزین ، مارا به آرزو کشت
گفتا دگر بعید است ، کو باک پرورآید
گفتم که نازلش کن ، از نازلی به باکم
گفتا همین یه کم هم ، تا موعدش سرآید!!
گفتم خوشا نسیمی کز افت نرخ خیزد
گفتا که انتزاع است ، چیزی که نرخ ورآید!
گفتم که آن کلیدت ، کی عزم قفل دارد؟
گفتا مگوی با کس ، شاید نباید آید!
باشد تا رستگار شوید .