پيام
+
بوي خوش تو هر که ز باد صبا شنيد
از يار آشنا سخن آشنا شنيد
اي شاه حسن چشم به حال گدا فکن
کاين گوش بس حکايت شاه و گدا شنيد
خوش ميکنم به باده مشکين مشام جان
کز دلق پوش صومعه بوي ريا شنيد
سر خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حيرتم که باده فروش از کجا شنيد
يا رب کجاست محرم رازي که يک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چهها شنيد
اينش سزا نبود دل حق گزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنيد
2-تنها
93/12/15
اميد هستم!
ما باده زير خرقه نه امروز ميخوريم
اميد هستم!
صد بار پير ميکده اين ماجرا شنيد